گروه مقاله : مهارت های ارتباطی
تاريخ انتشار : 1396/09/12 - 22:01
كد :73
قبل از اینکه حل مسئله رخ دهد، مهم است که اول بدانیم که طبیعت مشکل چیست. اگر درک شما از این مسئله اشتباه باشد، تلاشهای شما برای حل مسئله نیز ممکن است اشتباه و یا بیهوده باشد.

از مدیریت کردن مجموعه فیلم های تان تا تصمیمگیری برای خرید یک خانه، حل مسئله قسمت زیادی از زندگی روزانه را تشکیل می دهد. حل مسئله می تواند از کوچک( حل یک مسئله ریاضی ساده در تکالیف مدرسه تان) تا خیلی بزرگ( برنامه ریزی برای شغل آینده تان) متغیر باشد.
در روانشناسی شناختی، مفهوم حل مسئله به روندی ذهنی که افراد برای اکتشاف، تجزیه و تحلیل، و حل مسائل از آن استفاده می کنند، برمی گردد که شامل تمامی مراحل در روند مسئله می باشد، مثل شناخت و تشخیص مسئله، تصمیم برای حل مسئله، درک مشکل، تحقیق درباره گزینه های موجود و انجام اعمالی برای دستیابی به هدف.
قبل از اینکه حل مسئله رخ دهد، مهم است که اول بدانیم که طبیعت مشکل چیست. اگر درک شما از این مسئله اشتباه باشد، تلاشهای شما برای حل مسئله نیز ممکن است اشتباه و یا بیهوده باشد. روندهای ذهنی بسیار زیادی برای حل مسئله درگیر می شوند. که شامل:
- ادراک و تشخیص یک مشکل
- یادآوری مشکل در ذهن
- درنظر گرفتن اطلاعات مرتبطی که به مشکل فعلی مربوط است
- تشخیص جنبه های مختلف مسئله
- نشانه گذاری و توصیف مسئله
راهبردهای حل مسئله
الگوریتمها: الگوریتم یک روند مرحله به مرحله است که همیشه راهکاری درست را ایجاد می کند. فرمول ریاضی مثال خوبی از الگوریتم حل مسئله است. وقتی یک الگوریتم جواب درستی را تضمین می کند، همیشه بهترین راه برای حل مسئله نیست. این استراتژی برای شرایط زیادی قابل اتکا نیست چراکه می تواند خیلی زمانبر باشد. مثلا، اگر شما درحال تلاش برای درک تمامی ترکیبات احتمالی هستید که برای منع استفاده از الگوریتم وجود دارد، زمان بسیار زیادی را باید صرف کنید.
اکتشافی: اکتشاف یک راهکار سرانگشتی ذهنی است که می تواند در شرایط خاص درست کار کند و یا نکند. برخلاف الگوریتم، اکتشاف همیشه راه حل درست را تضمین نمیکند. بااینحال، استفاده از این راهکار حل مسئله به افراد اجازه می دهد که مشکلات پیچیده را ساده سازی کنند و مقدار کلی راه حل های ممکن را کاهش دهند.
آزمون و خطا: آزمون و خطا برای حل مسئله شامل تلاش های مکرر و آزمودن راهکارهای مختلف و مشخص کردن راهکارهای نادرست می باشد. اگر شما تعداد محدودی گزینه داشته باشید، این راهکار انتخاب خوبی می تواند باشد. اگر تعداد زیادی گزینه وجود داشته باشد، بهتر است که تعداد گزینه ها را با تکنیک دیگری از حل مسئله، کم کنید و سپس از این روش استفاده کنید.
بینش: در برخی شرایط، راهکار یک مسئله می تواند بطور اتفاقی در ذهن بیابد. بر طبق نظر محققان، چون شما متوجه می شوید که مشکل درواقع شبیه به چیزی است که شما در گذشته تجربه کرده بودید، بینش اتفاق می افتد. اما در ببشتر مواقع، روندهای ذهنی مربوطه که منجر به بینش درونی می شوند دور از آگاهی اتفاق می افتند.
مسائل و مشکلات موجود در حل مسئله
قطعا حل مسئله روندی بی مشکل نیست. تعداد زیادی از موانع مختلف وجود دارد که می تواند با توانایی ما برای حل سریع و درست یک مسئله، تداخل داشته باشد. محققان توضیح داده اند که برخی از مهمترین موانع شامل؛ ثبات عملی، اطلاعات نامربوط و حدسیات، و مجموعه ذهنی می باشند.
ثبات عملی: این اصطلاح به حساسیت دیدن مسائل تنها در جایگاه متداولشان اشاره دارد. ثبات عملی افراد را از دیدن کامل تمامی گزینه هایی باز می دارد که ممکن است برای حل مسئله وجود داشته باشند.
اطلاعات نادرست و یا گمراه کننده: زمانی که شما در حال تلاش برای حل مسئله ای هستید، مهم است که بین اطلاعاتی که مرتبط به مسئله هستند و اطلاعات نامربوطی که منجر به گمراهی می شوند، تمایز قائل شوید. زمانیکه یک مشکل بسیار پیچیده است، تمرکز بر اطلاعات نادرست و گمراه کننده راحت تر می شود.
حدسیات: افراد زمان مواجهه با یک مشکل معمولا حدسیاتی راجع به موانع و تحمیلاتی دارند که از راهکارهای مشخص جلوگیری می کنند.
مجموعه ذهنی:یک مانع دیگر برای حل مسئله ی که بطور متداول وجود دارد با نام مجموعه ی ذهنی شناخته می شود که حساسیت و اصراری است که افراد بجای اینکه دنبال ایده های جایگزین باشند، برای استفاده از راهکاری دارند که قبلا در گذشته جواب داده است. مجموعه ی ذهنی می تواند بعنوان یک اکتشاف وارد عمل شود و راهکاری موثر واقع شود. بااینحال، مجموعه های ذهنی می توانند منجر به عدم انعطاف شده و پیدا کردن راهکارهای موثر و درست را سخت کنند.