آیا کسی را می شناسید که همیشه لبخند میزند و تفکری مثبت دارد؟ یا آیا خودتان یکی از آن افرادی هستید که پر از خوشبینی هستند؟

آیا کسی را می شناسید که همیشه لبخند میزند و تفکری مثبت دارد؟ یا آیا خودتان یکی از آن افرادی هستید که پر از خوشبینی هستند؟ افراد خوشبین سختی ها را بعنوان "تجاربی برای یادگیری" می بینند، و حتی بداقبالترین روز نیز این نوید را به آنها می دهد که "فردا می تواند بهتر باشد."
اگر شما همیشه جنبه روشنِ مسائل را می بینید، احتمالا احساس می کنید که نسبت به دیگران رخدادهای مثبت بیشتری را تجربه می کنید، استرس کمتری به شما وارد می شود، و از سلامتی بیشتری لذت می برید.
پژوهشگرانی مانندِ مارتین سلیگمن (Martin Seligman) از روانشناسان مطرح جهان، افراد خوشبین و بدبین را سالها مورد مطالعه قرار داده اند، و دریافتند داشتن دنیایی خوش بینانه مزیت هایی با خود به همراه دارد. که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنیم:
سلامت بیشتر
در مطالعه ای برروی 99 دانشجوی دانشگاه هاروارد، افرادی که در سن 25 سالگی خوشبین بودند، در سنین 45 تا 60 سالگی در مقایسه با افراد بدبین بطور معناداری سالمتر بودند؛ دیگر مطالعات، سبک تبیینیِ بدبینانه را به نرخ بالاتر بیماری های عفونی، سلامتیِ ضعیف، و مرگ و میر زودهنگامتر ارتباط داده اند.
موفقیت های بیشتر
سلیگمن سبک های تبیینی تیم های ورزشی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و یافت که تیم هایی که بیشتر خوشبین بودند، هماهنگی مثبت تری داشته و نسبت به تیم های بدبین عملکرد بهتری از خود به نمایش میگذاشتند. یک مطالعه دیگر نشان داد که شناگران بدبینی که به آنها تلقین شده بود که نسبت به قبل عملکرد بدتری داشته اند، مستعد این بودند که در آینده عملکرد ضعیفی داشته باشند. شناگران خوشبین این آسیبپذیری را نداشتند.
پژوهش هایی از این قبیل، شرکت های مختلف را به این سو سوق داده اند که افراد خوشبین را استخدام کنند – و ظاهرا این کار جواب می دهد.
سلامت هیجانی
در مطالعه ای برروی بیماران دارای افسردگی بالینی، کشف شد که 12 هفته درمان شناختی (که در آن فرایندهای تفکری شخص قاب گیری مجدد می شوند) نتیجة بهتری نسبت به مصرف دارو داشت، چرا که تغییرات در بیماران طولانی مدت بوده و تاثیر آنها موقتی نبود. بیمارانی که این آموزش های خوشبینی را دریافت کرده بودند، توانایی این را داشتند که بطور موثرتری موانع و شکستهای آینده خود را کنترل کرده و از میان بردارند.
افزایش طول عمر
در یک مطالعه گذشتهنگر برروی 34 بازیکن بیس بال سالم و مشهور که بین سالهای 1900 تا 1950 بازی کرده بودند، مشخص شد که افراد خوشبین بطور معناداری عمر طولانی تر داشتند. دیگر مطالعات نشان داده اند که بیماران مبتلا به سرطان سینه ای که خوشبین بودند، نسبت به بیماران بدبین و ناامید، نتایج بهتری از درمان میگرفتند.
استرس کمتر
همچنین افراد خوشبین نسبت به افراد بدبین یا واقع بین استرس کمتری را تجربه می کنند. چون آنها به خودشان و توانایی های خود باور دارند، انتظار دارند که اتفاقات خوب برایشان رخ بدهد. آنها رخدادهای منفی را بعنوان موانعی جزئی می بینند که به راحتی قابل غلبه بوده، و رخدادهای مثبت را نیز بعنوان شواهدی برای چیزهای خوبی می بینند که در آینده رخ خواهند داد. آنها با باوری که به خودشان دارند، خطرپذیری بالاتری داشته و رخدادهای مثبت بیشتری در زندگی خود خلق می کنند.
بعلاوه، پژوهش نشان می دهد که افراد خوشبین مدیریت استرس فعال تر و بهتری دارند، رویکردهایی را میپسندند که عوامل استرسزا را کاهش یا از بین می برند و از پیامدهای هیجانی آنها استفاده می کنند.
افراد خوشبین در مدیریت استس سخت کوش تر بوده و درنتیجه استرس کمتری را تجربه می کنند.
"سبکِ تبیینی" افراد خوشبین یا بد بین

"سبک تبیینی" یا "سبک اسنادی" به این اشاره دارد که افراد چطور رخدادهای زندگی خود را تبیین می کنند یا توضیح می دهند. سه جنبه برای تبیین یک شرایط وجود دارد. این روش می تواند بر این تاثیر گذارد که آیا افراد به سوی خوشبینی گرایش پیدا می کنند یا به سوی بدبینی.
پایدار در برابر ناپایدار: آیا زمان می تواند شرایط را تغییر دهد، یا آیا با گذشت زمان شرایط بدون تغییر باقی می ماند؟
جزیی یا کلی: آیا شرایط بازتابی از فقط یک بخش از زندگی شماست، یا نه بازتابی از کل زندگی است؟
درونی در برابر بیرونی: آیا احساس می کنید که رخدادها توسط شما ایجاد شده اند یا توسط یک نیروی خارجی؟
افراد واقع بین مسائل را نسبتا روشن می بینند، اما اکثر ما واقع بین نیستیم. اکثر ما تا حدی رخدادهای زندگی خود را بطور خوشبینانه یا بدبینانه در نظر می گیریم.
افراد خوشبین رخدادهای مثبت را اینگونه می بینند که به خاطر خودشان رخ داده اند (درونی). آنها همچنین خودشان را بعنوان شاهدی برای این در نظر می گیرند که در آینده رخدادهای مثبت بیشتری رخ خواهد داد (پایدار) و این اتفاقات مثبت در دیگر حیطه های زندگیشان نیز رخ خواهند داد (جهانی). برعکس، آنها رخدادهای منفی را طوری در نظر می گیرند که تقصیر آنها نیست (بیرونی). آنها همچنین این رخدادهای منفی را بعنوان موانعی مجزا در نظر می گیرند که هیچ ربطی به دیگر حیطه های زندگیشان یا رخدادهای آینده نخواهند داشت (جزیی).

مثلا، اگر یک فرد خوشبین ارتقاء شغلی پیدا کند، احتمالا باور دارد که این ارتقاء شغلی به این دلیل است که او مهارت بالایی در شغل خود دارد و در آینده نیز مزایا و ارتقاء بیشتری را دریافت خواهد کرد.
اگر این فرد به در برهه ای به ارتقاء شغلی دست پیدا نکند، به این دلیل است که او یک ماه برای درست کردن شرایط مرخصی داشته است، اما در آینده عملکرد بهتری خواهد داشت.
افراد بدبین به شیوه ای برعکس فکر می کنند. آنها اعتقاد دارند که رخدادهای منفی توسط خودشان ایجاد شدهاند (درونی). آنها باور دارند که یک اشتباه یعنی اشتباهات بیشتری در آینده رخ خواهند داد (پایدار)، و اشتباهات در دیگر حیطه های زندگی غیرقابل اجتناب هستند (کلی)، زیرا خودشان علت اشتباهات هستند.
آنها رخدادهای مثبت را بعنوان اتفاقاتی در نظر می گیرند که توسط شرایطی خارج از کنترل آنها (بیرونی) رخ داده اند و احتمالا دیگر رخ نخواهند داد (ناپایدار).
یک فرد بدبین، ارتقاء شغلی را بعنوان یک خوش شانسی قلمداد می کند که دوباره رخ نخواهد داد، و حتی ممکن است نگران باشد که الان تحت نظارت بیشتری خواهد بود. از دست دادن یک ارتقاء شغلی نیز احتمالا اینگونه تبیین می شود که او مهارت کافی ندارد. درنتیجه او انتظار دارد که دوباره ارتقاء شغلی را از دست بدهد.
قابل درک است که اگر شما یک فرد خوشبین باشید، نتیجه مثبتی برای آیندهتان خواهد داشت. رخدادهای منفی راحت تر از سر راهتان برداشته می شوند، اما رخدادهای مثبت تاییدگرِ باور شما به خودتان، توانایی شما در ایجاد شرایط خوب در امروز و آینده، و خوب بودن زندگی، خواهند بود.
خوشبختانه افراد بدبین و واقع بین نیز می توانند تاحدی این الگوهای فکری را بیاموزند (اگرچه الگوهای فکری ما بیشتر ذاتی هستند). با استفاده از یک تمرین به نام "ساختاردهی مجدد شناختی" (cognitive restructuring) می توانید به خودتان و دیگران کمک کنید که بیشتر خوشبین باشید؛ با به چالش کشیدن هشیارانة تفکر منفی و خود-محدودگر و جایگزین کردن آن با الگوهای فکری خوشبینانه تر.